۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

آزادی اجتماعی


تمام موجودات در پهنه گیتی آزاد خلق شده اند و از حق آزادی بهره مند هستند. اما به دلیل برخی روابط اجتماعی ناچار به رعایت مسایلی که از آن به عنوان آداب اجتماعی یاد میشوند هستند. هرچه اجتماع بزرگتر باشد آزادی عمل محدودتر خواهد بود. چرا که این آزادی باید بین تمام اعضای جامعه یکسان باشد و تساوی حقوق رعایت گردد. به عنوان مثال در بین حیوانات خرس تنها زندگی میکند و دارای قلمرو وسیعی است که حق شکار و زندگی کردن را در آن برای خود محفوظ می دارد, ولی مثلا شیرها که دسته جمعی زندگی میکنند, حق شکار و استفاده از قلمرو را برای سایر اعضای گله به رسمیت می شناسند. این نمونه کوچک و قابل فهمی از روابط اجتماعی در بین حیوانات است.
سوال اینجاست, انسان چگونه به این آزادی نگاه میکند؟
از آغاز پیدایش انسان هم مانند سایر موجودات ساکن این کره خاکی به دنبال ایجاد روابط اجتماعی است. نتیجه تلاشها و تفکر انسان در مجموعه ای که از آن تحت عنوان تمدن یاد میشود قرار می گیرد. بشر از آغاز خلقت سعی کرد تا محیط اطراف خود را بشناسد و نتیجه این شناخت که روز به روز بیشتر و کاملتر می شود, احساس نیاز بیشتر برای همزیستی و ارتباط با دیگر موجودات است. کم کم این روابط آب و رنگ گرفت و به عنوان قانون در زندگی روزمره استفاده شد. انسان که خود را محتاج زندگی بهتر می دید سعی کرد تا با تقسیم کار با دیگران و سمت و سو دادن به تلاشهای روزمره آسایش را برای خود و سایر همنوعان ایجاد کند. دیری نپایید که قوانین ایجاد شده از سوی بعضی از اعضا مورد بی توجهی قرار گرفت. از اینرو احساس نیاز به حفاظت از این قوانین باعث شد تا عده ای به پاسداری از ارکان قوانین اجتماعی مشغول شوند. این کشمکش بین افراد قانون گریز و محافظین قانون به جنگی تبدیل شد که دوران جدیدی را برای بشر رقم زد. دورانی که درآن قوانین برای هر فرد برنامه ای مدون و چهارچوبی برای اعمال و رفتار او در نظر گرفت و همه افراد را ملزم به رعایت آن کرد. با کسانی که از قوانین سرپیچی میکردند برخورد و جرایمی برای آنها در نظر گرفته می شد.
کم کم این درگیریها منجر به احساس نیاز برای تشکیل لشکر و لشکر کشی به نواحی دیگر برای القای قانون به مردم آن نواحی شد. کسانی که قوانین خود را برتر می دیدند سعی داشتند آن را به دیگران تحمیل کنند و همین نقطه آغاز جنگ های قبیله ای شد.تلاقی قوانین و ادغام آنها باعث شد تا آمیزه جدیدی به نام تمدن شکل بگیرد. این آمیزه جدید شامل هر چیز با شکوه به عنوان نماد فرهنگ, عظمت و اقتدار انسانهای آن عصر قلمداد می شد. از جمله تمدن های شکل گرفته می توان از تمدن فینیقیه, مصر و ایران نام برد که شکوه دوران آن ملت ها بود. تمدن هایی که پس از گذشت هزاران سال هنوز هم ناشناخته های زیادی در دل آن جای دارد.