جامعه در تعریف کلی متشکل از افرادی با آداب و فرهنگ های مختلف و نیاز مشترک تشکیل شده که این نیاز مشترک آنها را گرد هم آورده و به زندگیشان جهت داده است. سوال این است، وظایف هر فرد در اجتماع چیست؟
در نظر بگیرید عده ای که در کنار هم زندگی میکنند. این جمع با نیزهای مشترک و غیرمشترک زیادی روبرو هستند. ابتدا به بررسی نیازهای مشترک این افراد می پردازیم.
همانطور که گفته شد یک جمع نیازهای مشترکی دارد که از جمله آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
تامین غذا، تامین پوشاک، تامین امنیت،ایجاد روابط اجتماعی، ایجاد قانون، ایجاد فرهنگ و ...
در کوچکترین نمونه یک اجتماع یعنی یک خانواده چطور این نیازها تامین میگردد؟ پدر خانواده وظیفه کارکردن و تامین نقدینگی و امنیت خانواده را دارد. مادر خانواده وظیفه تامین خوراک، پوشاک و تربیت فرزند و فرزند هم وظیفه رعایت و اجرای قوانین تربیتی و فرهنگی خانواده را به عهده می گیرد. در این میان تجربه نقش مهمی در قوانین وضع شده ایفا می کند. از این نظر که قوانینی که در یک خانواده وضع می شود بسته به شرایط تغییر میکند. فرض کنیم این خانواده بسیار مقرراتی و سختگیر است. در صورتیکه سختگیری در قوانین باعث بروز مشکلات خانوادگی شود این قوانین میتوانذد تغییر کنند و شکل ملایمتری به خود بگیرند.
هریک از اعضای خانواده بسته به دلیلی وظیفه ای را بر عهده میگیرد. به عنوان مثال چون فرزند خانواده توان کارکردن ویا تجربه کافی جهت وضع قوانین مربوط به خانواده را ندارد پدر این وظیفه را به عهده میگیرد. یا به دلیل اینکه فرزند یا پدر تجربه آشپزی ندارند ، مادر خانواده این امر را عهده دار می شود. و دیگران حق دارند تا در مورد نحوه ارایه خدمات یاد شده اظهار نظر کنند تا با مشورت و همفکری سعی در رفع نواقص اجرای وظایف کنند. اگر هریک از اعضا وظیفه خود را به درستی انجام ندهند این مشکل به آرامی تبدیل به معضلی خواهد شد که کانون خانواده را ازهم خواهد پاشید.
حال اگر این شرایط را با یک جامعه بزرگتر مقایسه کنیم نقش ها کمی پررنگتر شده و شکل جدیدی به خود می گیرند. به عنوان مثال وظیفه تامین امنیت اجتماعی به دست گروهی که امروز به اسم پلیس می شناسیم قرار داده میشود. پلیس شخصی است که به دلیل مشغول بودن هرفرد به انجام وظایف خود و عدم توانایی انجام کارهایی ازقبیل نگهبانی و حراست از اموال و مایملک خود در زمانی که مشغول انجام فعالیت اجتماعی است، این امر را به عهده میگیرد و در قبال آن دستمزد دریافت می کند. همچنین سیاستمدار در جامعه امروز وظیفه دارد تا با توجه به تجربیات سایر افراد باتجربه و تحقیق و تفحص در امر اداره جامعه، با وضع قوانینی که نفع افراد جامعه در آن لحاظ شده شرایط را در جهت تسهیل در روابط اجتماعی و رشد اقتصادی جامعه ایجاد کند. البته این انجام وظیفه هم در قبال دریافت دستمزد از افراد جامعه خواهد بود. حال این افراد جامعه هستند که تصمیم میگیرند در زمان عدم حضورشان در عرصه های یاد شده چه فرد یا افرادی این وظایف را عهده دار باشند.
متاسفانه در جامعه ایران امروز این نقش ها تغییراتی کرده و بر اساس قوانین اعراب بدوی نقش ها تعیین می شوند. قوانینی که حتی اعراب امروز نیز چندان عقیده ای به آن ندارند.
شایسته است تا با آشنایی با فرهنگ و تمدن گذشته خود گام در راه بازگشت به اصل آریایی خود نهاده و با توجه به مسایل روز فرهنگ خود را تعالی بخشیم. شاید در آینده ای نه چندان دور به حقوق اجتماعی خود به عنوان عضوی از اعضای این جامعه دست یابیم.
به امید آن روز
پستها
توجه باید داشته باشیم نقش ارکان جامعه در جوامع مختلف متفاوت میباشد. این نقشها همیشه فیکس و استاندارد نیست در همه جومع اینگونه نیست که مرد نقش امنیت اقتصادی را بازی کند و زن نقش تامین امنیت معنوی خانواده و همیشه در همه جوامع پلیس نقش امنیت جامعه را بازی نمی کند بخصوص در جوامع دیکتاتور مسلک و بدتر از آن جامعه دیکتاتور مسلکی که همراه با آموزه های ایدئولوژی باشد پلیس نقش حافظ امنیت حکومت و دستگاه حکومتی را دارد و اگر برای امنیت جامعه نیز فعالیت میکند باز هم در نهایت امنیت حکومت اصل میباشد. به همین علت این مشکل به مبحث جامعه باز نمی گردد بلکه به شکل حکومت و تفکر سیاسی باز میگردد. و حرکت جامعه تنها باید به سمتی برود که با تغییر سیاسی و تغییر بنیاد حکومت بتواند مجددا نقشها را بر اساس الگوی اجتماعی خودش در یک حکومت آزاد تعریف کند .
پاسخحذف